سلام بچهها من محمد هستم هفت ساله از گرگان تازه نوشتن را یاد گرفتم باباچای را دوست دارد من فوتبال بازی میکنم اسم مدرسه من میرداماد است من مدرسه فوتبال میروم امروز یکشنبه بود مافردا ورزش داریم خدا حافز * توجه * امروز برای اولین بار محمد پای کامپیوتر نشست و تمامی کلمات و جملات را با سعی خود نوشت و من فقط جای بعضی از حرف را که هنوز آموزش ندیده اندبه محمد گفتم، ضمنا در املاء کلمات هم نقشی نداشتم . یکشنبه 29 دیماه 92

باید اول بگم که محمد خوشبختانه از روز اول از مدرسه خوشش اومد و همه بچه ها تو کلاس یه جورایی به محمد علاقه دارن و این خیلی خوب نام معلمهای محمد خانم مفتون و خانم پاک منش هستند .محمد به دو تا از همکلاسیهاش علاقه خاصی داره (محسن حاجی عیدی - محمد زمان نژاد ) یه چند روز یش هم محمد زمان نژاد ، محمد و محسن رو به خونشون دعوت کرده بود و حسابی بهشون خوش گذشته بود و برای روز دوستی زمان نژاد یک کتاب به نام فریدون به محمد کادو داد و محسن هم یه جور چین .در ضمن محمد حروف

یه هفته ای از شروع مدارس میگذره اما فرصت نکردم و بیام از حالات محمد بنویسم . محمد خیلی ذوق داشت واسه رفتن به مدرسه اما روز اول من تصورم این بود که میگن پیش دبستانیها از چند روز دیگه باید بیان اما کاملا در اشتباه بودم . همه چی خیلی خوب بود اما موقع صف بستن همینکه اومدم تا کنار وایستم محمد اشکاش اومد به هر حال صف که تموم شد بچه ها رو تفکیک کردن . نام مدرس محمد خانم مفتون .خانم خوبیه . محمد هر روز با ذوق میره مدرسه و از محیط مدرسه خوشش اومده خوشبختانه .

آقا محمد این جلسه که رفت سر کلاس خیلی خوب نبود چون همش حواسش به بازیگوشیه اما به هر حال یاد گرفت که جای نت دو رو خط حامل زیر اولین خط که یه خط هم روش هست . امیدوارم که محمد علاقه مند بشه بتونه یه موسیقی رو دنبال کنه.

محمد جون تقریبا یه ۱ ماهی هست که به کلاس موسیقی میری و داری ب رو یاد میگیری پسرم امیدوارم تو این راه موفق بشی میدونم یه کم سخت اما با پشتکار حتما موفق میشی. محمد تا الان خط حامل و نت سیاه و سفید و گرد و جای نت سل و نت می رو روی خط حامل یاد گرفته . راستی نام مربی محمد آقای حسینیان است .

۲ یا ۳ روز پیش همینطور که محمد جون سرش و رو پام گذاشته بود و گفتم دهانم و باز کن تا دندونات و ببینم با تعجب دیدم که دندون محمد حسابی در حال پوسیده شدن و قُصم گرفت به هر حال یه چند روزی که دنبال کارهای دندانپزشکی و این چیزا هستیم ولی هنوز به نتیجه نرسیدیم ولی امیدوارم که نیازی به عصب کشی نباشه و پسر گلم دوباره دندونایی سالم داشته باشه و در ضمن گل پسر میگه دیگه شکلات نمیخورم چون دندونام خراب میشه . به امید اون روزی که فرهنگمون اونقدر رشد کنه که واقعا بهداشت